سفارش تبلیغ
صبا ویژن






فقط بخاطر تو...

بسم الله الرحمن الرحیم

تنهایی و دوری از تو را دوست دارم!

گویی تنهایی رفاقتی دیرین با تو دارد که مدام از تو با من می گوید.

من و تنهایی ساعت ها با هم از تو سخن می گوییم. او به من می گوید:

    قدر تو را بدانم و احساست را محترم شمارم.

    بیشتر با تو باشم و به خواسته هایت توجه بیشتری کنم.

    حرف هایت را بشنوم و احساست را درک کنم.

او حتی چیزهایی از تو به من می گوید که هیچ کس جز خودت نمی داند...!

تنهایی را دوست دارم چون تو را به من می شناساند.

...

راستش را بخواهی من هم با او رفاقتی دیرین دارم.

می بینی عزیز؛

                  گویی ما دوستی مشترک داریم.!

 


نوشته شده در جمعه 90/10/23ساعت 4:36 عصر توسط محمد نظرات ( ) |

عشقم، عزیزم

سلام. ماه گرد ازدواجمون رو بهت تبریک میگم هر چند یک هفته ای ازش گذشته ولی امروز به عشق تو این آهنگ که مورد علاقه هر دو ماست و ازش بسیار خاطرات شیرینی داریم رو روی وبلاگ می گذارم:

خیلی خوشحالم از اینکه

تو به دنیا اومدی تو

دنیا فهمید که تو انگار

نیمه گمشدمی تو...

...

آورده دنیا یدونه اون یدونه پیش منه

خدا فرشته هاشو که نمی سپره دست همه.

...

خدا مهربونی کرد تو رو سپرد دست خودم

دستتو گرفتمو فهمیدم عاشقت شدم.

تقدیم به تک فرشته روی زمین خانم گل نازنیم. عزیزم خیلی دوست دارم.گل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شما


نوشته شده در یکشنبه 90/8/22ساعت 5:33 عصر توسط محمد نظرات ( ) |

تقدیم به همسر عزیزم  


نوشته شده در یکشنبه 90/8/22ساعت 2:14 عصر توسط محمد نظرات ( ) |

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (علیه السلام) .

آقا ممنون که طلبیدی و منت سرمون گذاشتی و ما رو قابل دونستی بیایم پا بوست.

می تونم یه اسم دیگه هم روی این پست جدید بزارم به نام "المپیک اولین ها":

اولین سفر من و تو که الحمدلله همونطور که میخواستیم به مشهد بود و به زیارت آقامون امام رضا(علیه السلام).

اولین ماه گرد ازدواجمون که با اولین سفرمون مصادف شد.

اولین زیارت دونفریمون از حرم آقا امام رضا (علیه السلام)

اولین دعای عرفه ای که با هم خواندیم

اولین هدیه ای که من برای شما خریدم: "دستکش" که البته قابل شما رو نداشت.

اولین آشناییمون با خانواده پدر بزرگ و خاله و دایی من.

اولین باری که با هم کله پاچه خوردیم

اولین باری که با هم دیزی سنگی خوردیم

اولین باری که با هم اشترودل خوردیم

اولین باری که با هم کالسکه سوار شدیم.

اولین باری که با هم به شهربازی رفتیم .

اولین باری که با هم سوار هواپیما شدیم.

اولین باری که شما برای من زحمت کشیدی و صبحانه آوردی و چای آوردی و جمع کردی و پهن کردی و خلاصه زحمت فراوان کشیدی و همینطور اولین باری که من برای خودمون خرید کردم و در برخی موارد در خانه کمک شما کردم.

و بسیاری اولین های تلخ و شیرین دیگر که انشالله تلخی هایش را به خوبی خودت و بخاطر شیرینی هایش بر من ببخشی عزیزم.

تک بانوی قلب کوچک من باور کن که دوستت دارم و دوستم بدار که جز تو کسی را ندارم.

تبریک می گم بهت عزیزم ماه گرد ازدواجمون رو در 17 آبانماه 1390


نوشته شده در یکشنبه 90/8/22ساعت 1:38 عصر توسط محمد نظرات ( ) |

چی بنویسم که لحظه لحظه اش از یاد هیچ کدووممون نمیره.

عزیزم بهترین چیزی که می تونم بنویسم که یادآوری باشه و یادگاری به نظرم این چند کلمه و چند جمله است:

عزیزم یادته مادربزرگم ...

عزیزم یادته نشستنمون کنار هم و سکوتمون ...شرمنده

عزیزم یادته قابلمه و چادر ...آفرین

عزیزم یادته شام و جوجه کباب و تو و قرمه سبزی ...

عزیزم یادته زور زدن های من رو برای دو کلوم صحبت کردن...دوست داشتن

عزیزم یادته وقت رفتن و آخرین لحظاتمون با هم ...

ولی یادت نیست حسرت منو از اینکه ...دلم شکست

عزیزم یادته رفتن موبایلت به جمکران و رفتن ما برای پس گرفتنش از داییت، و رفتنمون به جمکران به این بهونه و این توفیق اجباری: محیط خلوت و آرام جمکران و حیاطی که من و تو روی صندلی اش نشسته بودیم و زیارت آل یاسین می خوندیم کنار هم و من که دلم می خواست تا صبح با تو اونجا بشینم و چند لحظه نشستن و نشستن و سکوت و سکوت ما در کنار هم ...

عزیزم خیلی دوست دارم. تو رو خدا به من داد و ازش تا آخر عمر از این بابت ممنونم. خدایا خودت سالم و دلشاد تا آخر عمر در کنار من نگهش دار. آمین


نوشته شده در یکشنبه 90/8/22ساعت 1:7 عصر توسط محمد نظرات ( ) |

بسم الله الرحمن الرحیم

این دو قسمت نیاز به توضیح نداره.

فقط دو نکته در مورد آتلیه:

1- اصلا دلم نمی خواست بیام و کلا با عکس بی حجاب گرفتن خارج از خانه بسیار مخالفم .

2- ولی تجربه خوبی بود و وااااااااااای عزیزم چقدر تو خوشگل شده بودی و اون لباسا بهت می اومد. وقتی دستمو به کمرت می گرفتم و گرمای تنت رو احساس میکردم یا وقتی سینه به سینه می ایستادیم و دست به دست هم. قلبم به تپش می افتاد و آتش عشقت در دلم شعله ورتر می گشت. این اولین باری بود که اینجوری می دیدمت. اونم توی آتلیه.

ولی من یه حساسیت هایی در مورد عکس دارم که امیدوارم بتونم بهت بفهمونم .

ودر آخر عزیزم: من نمی گم که در همه موارد با تو هم نظر هستم . اما بهت قول می دم با محبت و عشق با صمیمیت و گفتگو تا حد امکان به تفاهم برسیم. فکر می کنم این بهترین راه باشه. موافقی؟ من که موافقمتبسم . فقط بدون تویی دلیل زندگیم.


نوشته شده در شنبه 90/7/23ساعت 5:38 عصر توسط محمد نظرات ( ) |



قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت