فقط بخاطر تو...
بسم الله الرحمن الرحیم سلام عزیزم الان ساعت 1:53 بامداده و من خوابم نمی بره. خیلی خسته ام ، خسته. نگرانم نگران آینده... عزیزم می دونم تو هم نگرانی نگران آینده ات این که چی میخواد بشه؟؟؟ ولی امشب عزیزجون خیالم رو راحت کرد. باهاش صحبت کردم و ایمان و اطمینانش دل من رو هم آروم کرد. از خدا می خوام دل تو رو هم آروم کنه. میخوام اعتراف بکنم: تا حالا هیچ وقت همچین حسی نداشتم. خدایا خودت میدونی که تا حالا غیر خودت عاشق هیچ کس نبودم و نخواهم بود.1 این عزیزی هم که تو خودت قسمتم کردی و عشقش رو توی دلم قرار دادی به اسمت قسم اگه عاشقت نبود عاشقش نمی شدم.2 خدایا اونم عاشقته. با هم قرار گذاشتیم تو راه بندگی تو همدیگرو کمک کنیم. خداجون تو هم کمکمون کن و دستمونو بگیر، خودت گناهانمونو ببخش، خدایا خودت صبرمون بده، خدایا خودت عادات بدمون رو اصلاح کن. خدایا می دونی و میدونیم که بی تو نمی تونیم. پس ما رو با نفسمون و شیطانمون تنها نگذار. خدایا خودت میدونی که من نیومدم سمت ازدواج مگر برای بازگشت به سمت تو و ادامه راه بندگی تو و حرکت به سمت تو پس در این راه ما رو ثابت قدم بدار. خداجون وقتی فکر می کنم من با تو چه کردم و تو با من چه کردی؟ شرمم میاد اسمت رو ببرم ولی چه کنم که من غیرتو خدایی ندارم و فقیرم و تو غنی و بخشنده ای... ای خدا این اشک را از من مگیر. خداجون میخوام عاشق شم. ممنونتم از این آتشی که در دل دارم. خدایا گرم نگهش دار که برای پاک موندن بهش احتیاج دارم. خدایا عاشقم کن تا بسوزم. تا دیگر من نباشم. و ما باشیم تا ابد در کنار هم و ما باشیم بنده تو. آمین عزیزم نمیدونم تو منو انتخاب می کنی یا نه؟ ولی فعلا دلم روشنه. می دونم هنوز عاشق نشدم. ولی بهم فرصت بده. دارم یاد می گیرم. می دونی: چون میخوام یادم نره اینا رو می نویسم: شب اول خواستگاری وقتی شما اومدی جلوی من نشستی و شروع به صحبت کردی چه حمله ای بود. ماشالله ما رو ضربه فنی کردی تا شب دوم گیج بودیم. شب دوم خواستگاری وقتی فهمیدم باید گل بیارم با خودم رفتم گل فروشی گلا به دلم ننشست. تا بالاخره رفتم بلوار امین بهترین دسته گلش رو (رز صورتی با ارکیده) خریدم. تنها کتی رو که داشتم پوشیدم. فقط چون عجله ای شد وقت اصلاح و سلمونی نداشتم. عزیزم تعجب نکن من تا حالا هیچ کس رو نداشتم که بخوام بخاطر دلش به خودم برسم. بلد نیستم به خدا. صحبت های این دوشبمون خیلی نشون دهنده نگرانی های من و شما بود البته باید بگم واقعا بعضی سوالامو روم نشد بپرسم. که شایدم اصلا لازم نبود. این دو شب فقط صرف نگران شدن و نگران کردن و صحبتهای منطقی و خشک شد. انگار نه انگار می خواهیم ما با هم ازدواج کنیم. حتی ازعواطف هم هیچی نپرسیدیم. همش روی اصول حرف زدیم. البته طبیعی هم هست باید اول کار بیشتر روی عقل و منطق پیش رفت. ولی اینجا متعلق به توه عزیز دلم. بهت تقدیمش می کنم. نه فقط اینجا رو بلکه تمام اینجا با تمام احساساتم که میتونم بنویسمشون. بلد هم نیستم البته. ولی این یه تمرینیه برای عاشق شدن. تمام من تقدیم به تو. بازم خدا رو شکر. گفته بودم بهت که تو رو از کیا خواستم: یا امام رضا(ع) یا حضرت معصومه (س) یا امام زمان(عج) (کلهم نور واحد) ممنونم ممنون. تموم شهر خوابیدند من از فکر تو بیدارم... شبت به خیر عزیزم. ---------------------------------- 1- خدایا می بینی چقدر بنده ات بی شرمه؟ نافرمانیتو می کنه و بازم ادعا داره عاشقتم!!!. ولی ... من لی غیرک؟ خدایا بازم می گم عاشقتم. 2- عزیزم بعدا به صداقتم خرده نگیری ها؟ من اعتراف می کنم هنوز خیلی زوده بگم عاشقت شدم. ولی تو رو برای عاشقی انتخابت کردم. اینو مطمئنم. عزیزم نمی دونی از فکرت خواب و خوراک ندارم. پ ن: سادگیمو ساده نگیر...
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |